با عشق می توان به هر قلبی تونل زد و واردش شد.

عشق جادو است و عاشق جادوگر

عشق افسون است و عاشق افسونگر

خرمن خرمن گل محبت تقدیم معشوقی می کند عاشقی که تنها فکر و اندیشه اش یارش می باشد چون غیر معشوق به هیچ کسی نمی اندیشد.

      عاشق با آن همه کهولت سن و گرد پیری

        باز هم قلبش چون روز اول دارد شور جوانی

         اگر سالیان دراز در تب و تاب معشوق بسوزد

           باز هم قلبش از  شور و نشاط و جوانی کم نشود

با عشق می توان تاریکخانه قلبهای پژمرده و دلشکسته  را روشن نمود و جان دوباره به آنها داد تا که زندگی از سر گیرند بار دیگر سر حال و شاداب شوند

عشق به خدا آنقدر پاک و مقدس و خواستنی است که اگر از ته قلب به خدا وابسته شویم هرگز لحظه ای از یادش غافل نمی شویم و دلمان می خواهد دائما در کنارمان حسش کنیم و به او عشق ورزیم

عشق به خدا آنقدر پاک و مقدس است که هیچ عشقی را نمی توان با آن مقایسه نمود.

عشق کلید دستیابی هر قلبی است

عشق می تواند همه کینه و نفرتها را بروبد و در زباله دان جدایی ریزد و بجایش مهر و محبت را جایگزین کند.

با عشق می توان حاکم مطلق قلبی شد و آن را مال خود نمود

با عشق می توان از همه موانع گذشت تا که به معشوق رسد و او را مال خود سازد.

زمانی پاک شود زنگار آیینه قلب آدمی

نقش الله کند آن آیینه را زیبا و دلربایی

عشق الله گرم وپر نورکند قلب عاشقش را

شب و روز روشن و نورانی کند قلبش را

اراده عاشق از عشق معشوق مانند کوه استواره ولی همین کوه استوار وقتی که معشوقش را ملاقات می کند آن کوه استوار اراده عاشق آنقدر سست می شود که قابل توصیف نمی باشد.

قلب عاشق خدا چای است با صفا و زیبا که هر کسی به آن قدم نهد از صفا و زیباییش لذت می برد هر گاه معشوق تصمیم بگیرد به آن جای با صفا قدم گذارد عاشق خدا از عشق خدا آنقدر فضای قلبش را با چشمه هایی که از اعماق وجودش می جوشد عاشق به عشق معشوق جوانه های عشق را که کاشته با همان چشمه ها آبیاری می کند تا که شکوفه های مهر و محبت به معشوقش لبخند زند و عاشق از آن لبخند احساس شور و شعف نماید.

    عشق الله پاک است  و آسمانی

عاشق خدا عشق ورزد در هر زمانی

لحظه ای ز عشق خالقش نشود جدا

عشقی پاک است که معشوق باشد خدا

عاشق خدا می داند که عشق چه موهبت عظیمی است که حق تعالی به او عنایت فرموده تا که قلبش را با مهر و محبت به معشوق پیوند زند و لذت عشق و عاشقی را در زندگی تجربه کند

عاشق خدا  خلوتگه عشقش را حاضر نیست با کسی قسمت نماید چون در تنهایی بهتر می تواند با معشوقش الله به راز و نیاز عاشقانه پردازد و از عشق و وفا گوید.

عاشق شوریده خدا از عشق الهش خودرا آواره کوی و برزن نموده تا که در  جایی خلوت با معشوقش آن خدای یکتا رازهای نهان قلبش را گوید تا معشوق هم به زمزمه هایش گوش دهد و بداند که عشق عاشق خدا بی ریا است و همچو آن عشق در عالم گیتی پیدا نمی شود فقط عاشق خدا رسم عاشقی را می داند و لا غیر

شوق دیدار یار همه عشاق را بی تاب و توان می کند تا که لحظه ای معشوق خود بینند و در کنارش رازهای نهانی قلبی را گویند تا که از ذوق و شوق دیداریار همچو پر سبک شوند و از لذت دیدار یار به عالمی دیگر روند و در خواب و رویا معشوق خود را کنارشان بینند.

عاشق خدا عشق بی دریغش را در طبق اخلاص می نهد و بی ریا و بدون هیچ گونه کبر و غروری با تضرع و ناله و زاری واشک تقدیم معشوقش الله می کند و از معبودش می خواهد که عشق پاک و بی ریایش را پذیرا شود

کلبه قلب عاشق خدا همیشه پر نور و پر رونق است چون دائما منتظر معشوقش الله می باشد و به عشق الله است که روز را به شب می سپارد تا هر چه زودتر روزی دیگر رسد و معشوقش را ملافات نماید و عشق بی دریغش را نثارش نماید

عاشق مجنون تنها بهانه زنده ماندنش معشوقش می باشد اگر روزی رسد عاشق معشوقش را نبیند آن روز را به پایان نمی رساند تا که معشوقش را بیابدو نظری کوتاه به او اندازد تا که از تب و تاب و بی قراریش اندکی کم شود.

عاشق خدا از عشق الله اگر عاقل باشد هوشیارانه و آگاهانه عشق بی دریغش را نثار معشوقش الله آن یکتای بی همتا می نماید  و صادقانه عشقشرا ابراز می کند  ولی اگر غافلی کور کورانه از نفسش و اراده اش اطاعت نماید و به هوش نباشد هیچگاه نمی تواند به درگاهش الله رود و دائما مغموم و خمود باقی خواهد ماند و هیچ تلنگری هم نمی تواند او را به هوش آورد و از خمودی نجات دهد

عاشق از عشق معشوق همیشه غمگین و مضطرب است چون دائما دلش برای معشوقش شور می زند که مبادا خدای نا کرده خطری معشوقش را تهدید نماید

عشق مخلوق به خالقش مانند ظرف عسلی است که عاشق مشتاق خود را به آن ظرف عسل نزدیک و نزدیکتر می کند و از شهد شیریتر از عسلش می نوشد و در کنار معشوق زیباترین حس زندگی یعنی عشق را تجربه می کند.

قفس تنگ  قلب عاشق خدا زمانی تنگ تنگتر می شود که بی تابی معشوق بسراغش آید  وقتی به شوق دیدار یار می اندیشد قلبش آنقدر در سینه اش می کوبد و می خواهد از آن زندان تنگ رها شود تا که  سر سجاده عشق هر چه زودتر به ملاقات معشوقش الله رود تا با او راز و نیاز عاشقانه گوید وقلبش ارام و قرار گیرد

وقتی در قلبی عشق الله شروع به جوانه زدن کرد آرام آرام آن جوانه ی کوچک تبدیل به نهالی بزرگ و بارور می شود تا جایی که مجنون وار به معشوقش الله عشق می ورزد واز عشق آن بزرگوار بی تاب و توان می شود .ای خدا ،ای الله شکرت.

زیباترین جوانه در عالم بشریت جوانه عشق به الله است و فقط و فقط در قلب عاشق الله می روید ولاغیر